( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***

ساخت وبلاگ
حبیبم را نمی یابم،  طبیبم را خبر سازید  رُخِ زردم ببینید و مهیای سفر سازید  حدیثی خوشترم نَبوَد، که عشقش جانستان آید  اگر از او خبر آمد ، رهش را پر گُهر سازید  حبیبم برقعی بر رخ ، نشسته پرده'>پرده در پرده  ز اشکم حاجبانش را، پَسِ پرده خبر سازید  به راهش گل بپاشید و کجاوه را گلاب افشان به تیغ و نیزه چون مردان، رهش را بی خطر سازید  کمانِ چشم شهلایش، چو ناوک ها* کمان گیرد  سر و سینه و دستم را، به تیر او سپر سازید  اگر پیش از لقای او، کشد جان از تن من پَر چو مستان باده نوشید و غمم را دربدر سازید  الا ای عاشقان با من، شراب بیغشی* نوشید  جهان را بی رُخِ جانان، ز بُن زیر و زبر سازید  اگر روزی که این تربت، به دست کوزه گر افتاد ز خاکم کوزه های مِی ، برای رهگذر سازید  الا یاران چو بعد از من ، سراغ از تربتم گیرید به همراه شباهنگان،*  دلم را نغمه گر سازید  ===================================== * ناوک = تیر ، کنایه از مژگان  * شراب بیغش = کنایه از راستی و درستی و محبت  * شباهنگان = بلبلان ، جمع شباهنگ  ماه غلام رخ زیبای توست.. متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 23:47

  من از سرچشمه ی عشقش عجب مستانه نوشیدمدل از کون و مکان دیگر به جز پیمانه پوشیدم بیا ساقی تو لطفی کن کُلوخ از خمره ها برگیر* خُمِ من را دَرَش بُگشا،که در دل من بجوشیدم  اگر بینی که یاقوتی* درون س ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 1 تير 1399 ساعت: 20:44

          آتشی بودم ، کنون خاکستری خاموش و سرد  در درونم هیچ نَبوَد، جز غم و ناله ی درد ذره ذره ی غبارم، قصه ها گوید تو را  تا به چشم دل ببینی، در رُخم هاله ی درد در خراباتی که مست و می فروشان پر ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 1 تير 1399 ساعت: 20:44

×××××××××××××××××××××××××××××××××× نگاهِ آخرینم را به دل بسپار، من رفتمهر آنچه در دلت داری ز من بردار، من رفتم   نشان از من کجا بینی در این ماتمسرا دیگر چه دارد سود زین سودا، شوی بیدار من رفتم   به ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 138 تاريخ : يکشنبه 1 تير 1399 ساعت: 20:44






( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 1 تير 1399 ساعت: 20:44

هر لحظه مرا نقشی دگر آمده در جان هر دم به دلم شوق دگر سر زند از آن هر شب ز دلم آتش عشقی فورانست در دیده ی من نقش ز آن جان جهانست من اویم و او من، همه جا در دَوَرانم  او جان جهان من به جهان زنده ب ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 1 تير 1399 ساعت: 20:44

ما را توان خریدن حتی به تار موئی  در خاک و خون کشیدن با غلغل سبوئی  ساقی بهانه کم کن، پیمانه لب به لب شد* دیگر فتادم از پا، در حسرت نکوئی  ای دل مکن تو شکوه از چرخ روزگاران دریاب تا نسوزی در آتش ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 114 تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 ساعت: 20:14

جمعی به سر کوی تو پیمانه بدستند  بعضی شده حیران، ره میخانه نشستند موجی لبِ پرگار به حالِ دَوَرانند  جمعی ره خمخانه گرفتند و برستند  آنان که شده رهروِ این وادیِ جان گیر جامی بِرُبودند و ز دنیا، بگ ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 ساعت: 20:14

ببین که زلف بنفشه چسان* پریشان شد صبا ز کرده ی خویشش چو من پشیمان شد زبور عشق* زند با صدای داوودی دمی که هدهد افسر* پیِ سلیمان شد به شهر مُحتسبی گفت روز حق سوزد  هر آنکه باده گرفت و نقیض*  پیما ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 ساعت: 20:14

گورِ ما روزی ز گل همچون گلستان میشودتربتم آغشته با ساغرِ مستان میشود    در بهاران وعده گاهِ گل و بلبل خاک ما در زمستان رهروان را چون شبستان* میشود    نغمه های هجر ما را گر که دیوانی کنند  بیدلان ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)***...ادامه مطلب
ما را در سایت ( دگر شوری نمانده تا برایت شعرِ تر خوانم)*** دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshabahang29 بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 ساعت: 20:14